دو سال پیش با یه دختر دوست شده بودم، از اون ناز نازیا بود که همش باید عزیزم بگی و قربونت برم و خانمی جونم و این جور چیزا
مدام باید در دسترسش باشی و براش سک سک کنی که دم دستی
اسمش هم با <ز> شروع میشد. یه بار اومدم شمارش رو بگیرم گوشی رو برداشت گفتم سلام عزیزم خوبی؟
گفت سلام بفرمایید ، من هم شروع به قربون صدقه رفتن کردم و اون میگفت ، چی میگی شما ، شما ، با کی کار دارین ، گفتم ناقلا نشناختی ؟ مصطفی هستم دیگه ، گفت مصطفی تو ایی و بعد با نگرانی پرسید با دختر من کار داری؟ من هم تا اسم دختر دایی ام رو از زبان زندایی ام شنیدم یه نگاه کردم به گوشی ام دیدم من گیج خنگ جای این که شماره طرف رو که با <ز> شروع میشه بگیرم رفتم شماره زندایی رو گرفتم و با این سوتی مثل بز اخوش تا یک ساعت به یه گوشه زل زدم ، اون هم با تعجب
آبرو ریزی از این بد تر نمیشد
:: بازدید از این مطلب : 271
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0